سه شنبه ۱۱ فروردین ۹۴ | ۰۹:۱۸ ۴۵۳ بازديد
اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردي | ز بيدادي كه بر من كرده باشي منفعل گردي | |
مكن چون لاله چاكم در دل پرخون كه ميترسم | در و داغ وفاي خود به بيني و خجل گردي | |
دلت روشنتر از آيينهي صبح است ميخواهم | كه بر تحقيق مهرم يك نفس بر گرد دل گردي | |
چو بيجرمي به تيغ بيدريغم ميكني بسمل | چنان كن باري اي نامهربان كز من بحل گردي | |
تو اي مرغ دل از پروانه خود كم نه و بايد | كه تا جانباشدت بر گرد آن شمع چه گل گردي | |
رقيبان چون گسستي از دلش سررشتهي مهرم | الهي با نصيب از وصل آن پيمان گسل گردي | |
اگر خواهي ز گرد غير خالي كوي آن مه را | به گردش محتشم چون باد بايد متصل گردي |